پارت ۹۵

* تو تهیونگ و دیدی حالش چطور بود ؟
فرصت خوبیه برای آزار دادنش
♡ به تو چه
* هی با شاه یه مملکت داری حرف میزنی یااااا
♡ به چپم
* بچه ....
♡ یه کلمه دیگه بگو تا کلا اطلاعاتم درباره تهیونگ و فراموش کنم
* ببین زندگی ما گیر کی افتاده ( زیر لب )
♡ راستی جیمین یونگی رو دیدم به سلیقه ات اعتقاد پیدا کردم عجب چیزیه ولی کراش من همچنان تهیوگه
که دیدم خرگوش نما داره حرص میخوره
♡راستی گفتم تهیونگ بهم اعتراف کرد وای نمیدونی که چقدر رویایی بود
که دیدم چشمای کوک پر شد و رفت بیرون دنبالش دوییدم
♡ کوک دروغ گفتم زر زدم قهر نکن
یهو وایستاد
* یعنی تهیوننگ هنوز دوسم داره؟
♡ والا توی این پنج سال یه روز نبود که از تو نگه انقدر گفت که خودم شک کردم این همون کوک خودمونه یا این یکی دیگه رو میگه معلومه خیلی دوست داره
که کوک آروم لبخند زد
♡ تو که انقدر مهربونی چرا به من رسیدنی پاچه میگیری
* به روت خندیدم پر رو نشو
که محکم بغلش کردم
♡ قلب گنجیشکی راستی بیا بریم کارتون دارم
ویو جیمین
نشسته بودم و به چند روز پیش فکر میکردم
فلش بک به چند روز قبل ( جان شما خودم بیشتر از شما مشتاقم که بدونم چی میشه )